مدرن مدیا

آنوپاما فداکاری‌های زیادی کرد تا همسری وفادار، عروس فداکار و مادری مهربان شود، اما در عوض مورد بی‌احترامی قرار گرفت. پس از این واقعیت تلخ، او تصمیم می‌گیرد به زندگی ادامه دهد.

داستان این سریال به زندگی "تانر" می پردازد که آرزو دارد روزی با عشق دوران کودکی خود دیلک و دو پسر عمویش یکی شود و راه را برای یک چرخش فراموش نشدنی از وقایع هموار می کند که در این بین تانر را با فراز و نشیب های فراوانی رو به رو میکند.

"عشق 101" روایتگر ماجرایی در زمان حال است؛ داستان از امروز در استانبول آغاز می‌شود، وقتی زنی به نام ایشیک (باده ایشچیل) وارد خانه‌ای قدیمی می‌شود. در آنجا او گذشته و دوستان دوران جوانی خود را به یاد می‌آورد.

داستان روایتگر زندگی ولکان و همسرش آسیه است. آسیه پزشکی موفق و همسرش ولکان که به همراه پسرشان علی، زندگی شاد و پر از آرامشی دارند و این زندگی آرام تا زمانی ادامه دارد که آسیه موی یک زن را روی لباس همسرش پیدا می‌کند و طلاق میگیرند.اما بعد از طلاق ، ولکان با دِرین ازدواج کرده و دِرین ولکان را خیلی دوست دارد.ولکان متوجه میشود که هنوز هم آسیه را مثل قبل دوست دارد و از این جا ماجرا به کل تغییر میکند.سپس درین از علاقه ولکان به آسیه خبردار شده و به شدت عصبانی و ناراحت میشود و تصمیم میگیرد که ولکان را از آسیه جدا کرده و اورا از آسیه دور نگه دارد برای همین نقشه هایی میکشد تا انها را عذاب دهد.

پس از اعلام مرگ دوست پسرش، سرهات، زومروت مجبور شد با عمویش ازدواج کند. این تصمیم حیاتی زندگی او را زیر و رو می کند.

ادا در آرزوی پرواز به ایتالیا برای تکمیل مطالعات معماری منظر خود است. دوست پسر راه دور او Cenk در ایتالیا زندگی می کند و ملاقات حضوری با او را به تاخیر می اندازد. ادا در جشن فارغ التحصیلی دوستانش با سرکان بولات آشنا می شود و با خشم به او دستبند می زند. سرکین به ادا پیشنهاد نامزدی ساختگی می‌دهد تا بتواند دوست دختر سابقش سلین را پس بگیرد. او به او پیشنهاد می کند که به مدت دو ماه وانمود کند که نامزد او است و در ازای آن او هزینه غذا، تحصیل و مسکن او را در ایتالیا خواهد پرداخت. ادا در ابتدا این پیشنهاد را رد می کند، اما دوست پسرش او را به خاطر یک دختر ایتالیایی ترک می کند. در پاسخ، ادا سرکان را در یک کنفرانس مطبوعاتی می بوسد. ادا این پیشنهاد را با تغییراتی می پذیرد: او به مدت دو ماه وانمود می کند که نامزد او است، اما برای بازپرداخت هزینه بورس تحصیلی از دست رفته اش، به او شغلی در شرکتش می دهد. سرکان او را به عنوان دستیار شخصی خود استخدام می کند و نامزدی ساختگی خود را با ادا در محل کار اعلام می کند.