مدرن مدیا

این سریال داستان پزشکی به نام افسون، اهل آنتپ، را دنبال می‌کند که هم زندگی حرفه‌ای و هم زندگی عاشقانه‌اش مورد آزمایش قرار می‌گیرد تا اینکه امیر سر راه او قرار میگیرد و اتفاقاتی غیرمنتظره برای اون رخ میدهد.

یامان و فرایه که از کودکی عشق بزرگی را از همه پنهان کرده‌اند، زمان بسیار کمی تا دیدار دوباره‌شان باقی مانده است.

دانش‌آموزان محروم بورسیه تحصیلی دریافت می‌کنند تا در یک دبیرستان ممتاز ثبت‌نام کنند و در مورد تصادفی که باعث فلج شدن بهترین دوستشان شده است، تحقیق کنند. آن‌ها با تعصب و دسیسه روبرو می‌شوند، در حالی که مطمئن نیستند چه کسی دوست، دشمن یا مقصر است.

داستان سه خواهر و موانعی که باید بر آنها غلبه کنند، روایت خواهد شد. با ازدواج تورکان، ابرهای تیره بر فراز خانواده سایه خواهند افکند و هیچ چیز مانند گذشته نخواهد بود.

آنوپاما فداکاری‌های زیادی کرد تا همسری وفادار، عروس فداکار و مادری مهربان شود، اما در عوض مورد بی‌احترامی قرار گرفت. پس از این واقعیت تلخ، او تصمیم می‌گیرد به زندگی ادامه دهد.

یک وکیل در حال پیشرفت، زندگی بی‌نقص خود را در معرض خطر می‌بیند، زمانی که دوستان دوران کودکی‌اش که مدت‌ها از آنها بی‌خبر بوده، از منطقه‌ی کویودیبی در استانبول، تهدید به افشای یک راز تاریک از گذشته‌شان می‌کنند.

سرگرد صمدی افسر ویژه جنایی پلیس آگاهی، پس از مدت ها با پسر کوچک خود دانیال قرار صبحانه میگذارد و حین بازگشت از ماموریت به منزل، با تماسی از سمت مافوق خود مجبور به برهم زدن قرار خانوادگی خود با پسرش میشود.

داستانی از بقای یک تهیه‌کننده در سال‌های طلایی سینمای ترکیه که با نام یشیل‌چام شناخته می‌شود. سمیح آتش، تهیه‌کننده جوان، خوش‌قیافه و جاه‌طلبی است که مالک شرکت آتش فیلم است. وقتی شریک تجاری‌اش وهبی به او خیانت می‌کند، سمیح مجبور می‌شود همه چیز را رها کند و سفری را از صفر آغاز کند. او بلافاصله شرکتی جدید به نام بویوک آتش فیلم تأسیس می‌کند و قصد دارد هر چه سریع‌تر یک فیلم موفق بسازد تا در صنعت سینمای ترکیه دوام بیاورد. در عین حال، او تلاش می‌کند تا همسر سابق فراموش‌نشدنی‌اش، مینه جانسو، بازیگر مشهور یشیل‌چام، را دوباره به دست آورد. هاکان، که هم شریک سمیح و هم برادر مینه است، تولین را به سمیح معرفی می‌کند، کسی که به‌طور اتفاقی او را دیده و معتقد است که ستاره‌ای درخشان است. تولین، دختری جوان و بااستعداد، به‌آرامی تعادل زندگی سمیح را تغییر خواهد داد.

بین دختر قصر و دختر باغبان، جنگی در شرف وقوع است و انتقام همه چیز را به آتش خواهد کشید.

داستان درباره عشق دو خواهر، هاوا و توپراک به یوسف هانجی اوغلو، ثروتمندترین مرد منطقه و دسیسه های هاوا است که می خواهد او را به‌دست آورد.